پروژه ۳۳۳
[از وقتی خودمو شناختم خیلی اهل خرید و مرکز خریدگردی نبودم. وقتی هم میرفتم خرید، خیلی دنبال مارکها و زرق و برق مغازه ها نبودم. یادم میاد وقتی فروشگاه تندرست رو پیدا کردم دیگه دغدغه لباس خریدنم کم شده بود. یادم نمیاد تا همین چند سال پیش که ایران بودم بیشتر از ۵۰-۶۰ هزار تومن پول مانتو داده باشم. بدلباس نبودم و نیستم اما اساسا برای خرید لباس، سادگی، کیفیت و کاربردی بودنش برام مهمتر از هر چیز دیگهای بوده همیشه. معمولا لباس و کفشهامو با وسواس انتخاب میکنم، جنس مرغوب میخرم و سالها استفاده میکنم. برای همین کمد لباسهام هیچ وقت پر از لباس و کفش نیست. ایران که بودم، گاهی مجبور میشدم برای این موضوع به اطرافیانم توضیح بدم. از وقتی برای مهاجرت اقدام کرده بودم، به سادگی میتونستم خودم رو توجیه کنم. میگفتم من که دیر یا زود باید همه زندگیمو بذارم توی دو تا چمدون و برم، بار زیاد نکنم بهتره. وقتی چمدون مهاجرت رو میبستم، کفشها و لباسهام به زور یه چمدون رو پرکردند. اوایل مهاجرت، برای چندین ماه با یه ساک لباس زندگی کردم در حالیکه چمدونهام در انباری یکی از دوستان خاک میخوردند. سالهاست این عادت با من هست. درست وقتی میرم خرید که نیازش رو کاملا حس کنم. مثلا گاهی میشه که میدونم برای روز کاری بعدی شلوار مناسب ندارم و بعد میرم خرید. خوشحالم از اینکه زندگی مصرفی امریکای شمالی با تمام تبلیغات فریبندهاش، با تمام مارکها و الگوهای از پیش تعریفشدهاش منو با خودش نبرد. اما اعتراف میکنم که بارها و بارها به زن بودن خودم تردید کردم. چرا که بارها و بارها شنیده بودم که زنها همیشه عاشق خرید هستند و هر چی بخرند باز هم کمه و بارها و بارها دیده بودم که چطور زیبایی یک زن رو با لباس و آرایش و زیورآلاتش تعریف کرده بودند. دیشب به پیشنهاد یکی از دوستان مستند مینیمالیسم رو دیدم و با پروژه ۳۳۳ آشنا شدمو برای اولین بار متوجه شدم، سبک زندگی و لباس پوشیدن ما آدمها چقدر با سیستم ارزشگذاری ما مرتبطه …. ]
پروژه ۳۳۳ در واقع به چالش کشیدن سیستم ارزشگذاری جوامع مصرفی دنیای امروز ماست. چالشی که به ما اجازه میده حرمت به نفس و ارزشهای واقعیمون رو از زیر آوار چشم و هم چشمیها، رقابتها، حسادتها، زیادهخواهیها و خودنماییها بیرون بیاریم.
پروژه ۳۳۳ ما رو دعوت میکنه تا ۳۳ آیتم پوششی (کفش، لباس، زیورآلات) که فکر میکنیم به ما و ارزشهای ما نزدیکتر هستند رو انتخاب کنیم و سعی کنیم ۳ ماه رو فقط با پوشیدن اونها سرکنیم و هر ۳ ماه این کار رو تکرار کنیم.
قوانی ساده این پروژه شامل موارد زیر هستند:
۱. هیچ وقت برای شروع و پیوستن به این چالش دیر نیست!
۲. این ۳۳ آیتم، شامل لباس، زی،رآلات و کفش میشوند.
۳. این ۳۳ آیتم شامل لباس زیر، حلقه ازدواج یا هر چیزی که بار معنوی و عاطفی داره نمیشوند.
۴. ۳۳ آیتم رو انتخاب کنید و بقیه البسه و کفش و زیورآلات رو در بستهبندی و مهر و موم کنید!
۵. به یاد داشته باشید که آیتمهای انتخابی باید جوابگویی محیط کار، تفریحات و زندگی روزمره شما باشند. قرار نیست عذاب بکشید، اگر لباسی قابل استفاده نبود، اون رو جایگزین کنید.
این اولین فاز این پروژه است. فازهای بعدی شامل شناسایی و خلاص شدن از دست آیتمهاییه که ارزش افزودهای به ما و زندگی ما نمیدن.
برای من مهاجرت چالش اجباری پروژه ۳۳۳ بود و خیلی چیزهای درونی و بیرونی بعد از اون دچار تغییرات اساسی شد!اگر با خواندن این نوشته بدنتون لرزید و حتی فکر کردن بهش براتون سخته، بهتون پیشنهاد میکنم با جدیت تمام، تغییر سبک زندگی و سیستم ارزشگذاریتون رو در اولویت کارهای زندگی قرار بدید. هیچ کدوم از ما نمیدونیم، شاید روزی بیاد که مجبور باشیم با حداقلها زندگی کنیم، روزی که تغییر عادتها دیگه خیلی سختتر از اونی بشه که بتونیم خودمون رو ورای متعلقاتمون پیدا کنیم.