طبلی_قاط!
[برخلاف چیزی که به نظر میاد، دوری، دغدغه خیلی از ما غربتنشینها رو نسبت به کشورمون کم که نکرده هیچ، بیشتر هم کرده. حداقل برای اون دسته از ما که مجذوب فرهنگ غرب نشدیم، برای اون دسته که هنوز دلمون واسه ایران و ایرانی میزنه. برای اونایی که هنوز فکر میکنند و فرهنگ و زبان فارسی بخشی از فکرشونه. برای ما، بودن در خاک غربت فرصتی شده که فرهنگ و اجتماعمون رو از فاصلهای کمی دورتر ببینیم. فرصتی شد تا بیشتر به خوبیهای فرهنگمون ببالیم و بکمبودهاشو بیشتر ببینیم. همین جایگاه ناظره که ما رو میشونه پای برنامه «کتاب باز» سروش صحت به امید اینکه شاید خبر بدن که سرانه مطالعه ملیمون بالا رفته. ما رو میکشونه پای برنامه «دورهمی» مهران مدیری به این امید که شاید از لا به لای قهقههها، آینهای بگیریم دستمون و خودمون رو ببینیم و دستی به سر و صورت اشکالات فرهنگیمون بکشیم. ما رو از پای سرعت سرسام آور غرب میاره و میشونه سر سفره فیلم و کتاب فارسی به امید اینکه از موج تغییرات فرهنگی کشورمون جا نمونیم. همه اینا رو نوشتم که بگم، بدون به خرج دادن کوچکترین تواضع نابجایی، من خودم رو از این دسته از غربتنشینها میدونم و به همین خاطر اجازه نوشتن این پست رو به خودم داد.]
اولین شوک وقتی بهم وارد شد که دیدم فلان خانم به خاطر انتشار جزییات سطح پایین رابطهاش با فلان خواننده درجه چندم تعداد فالوئرهاش سر به فلک کشیده. این در حالیه که حتی اسم خیلی از آدمهای موفق و تاثیرگذار کشور به گوش من و توی ایرانی نرسیده چه برسه به اینکه بخوایم از جزییات موفقیتهاشون، از خدماشون، از روش زندگیشون بیشتر بدونیم و خدایی نکرده در شبکههای مجازی اونها رو فالو کنیم. اینجا بود که زنگ خطر در گوشم به صدا دراومد. هیهات از اون روزی که تعریف تاثیرگذاری با تعداد فالوئرهای آدمها در دنیای مجازی برابری کنه. از اون روز توجهم بیشتر جلب شد. متوجه شدم هر چی مبتذلتر، تعداد فالوئرها بیشتر و این یعنی فاجعه ملی فرهنگی! یعنی آدمی که مدام از خودکشی، خشونت و بیماریهای جنسیاش تراوشات بیشتری رو به کانال شبکههای اجتماعی میریزه، میتونه تاثیرگذارترین آدم روی فرهنگ و تفکرات نسل جدید و حتی نسلهای قبل باشه. میتونه پیامرسان باشه بدون اینکه کوچکترین صلاحیتی برای تشخیص بار مثبت یا منفی پیامی که منتشر میکنه، داشته باشه. یاد اولین قسمت فصل دوم سریال black mirror افتادم. اونجا که آدمها با تعدا لایکهاشون طبقهبندی میشن و آدمهای صادقی که برای خودشون زندگی میکنند و آسیبی برای کسی ندارند به جرم عدم محبوبیت از اجتماع طرد میشن!
دوستی در تلگرام برام پیام گذاشته بود و ازم خواسته بود که در حد اشتراک گذاری تبلیغات کمپین فرهنگیشون همکاری کنم. خواستم بیشتر بدونم. سر از این تبلیغ بی سر و ته و اجازه بدید بگم مستهجن در آوردم!
گفت: نگرانیم. استارتاپها بخاطر بودجه محدودشون در تبلیغات بیمحتوا خیلی بیمحابا شدند.
گفتم: حق داری، منم بعد از دیدن این تبلیغ کاملا نگرانم. کافیه این تبلیغ مبتذل بیفته دست دوستان تاثیرگذار(!) شبکههای اجتماعی. اگر به عادت هم تبدیل بشه، که دیگه فاجعه فرهنگی میشه واسه خودش….
گفت: کار دیگه از این حرفها گذشته. از این نمونهها کم نیست و به سرعت هم دارن رواج پیدا میکنند.
گفتم: چیکار میخواین بکنید؟
گفت: رامبد جوان دست به کار شده که یه سروسامونی به وضع تبلیغات استارتاپها بده با یه طرحی به اسم تگ استار.
گفتم: از اون طرحهایی که فقط منافع مالی توشون درمیونه؟
گفت: با شناختی که از رامبد جوان دارم، امیدوارم که نه
پرسیدم: کمپین تو حرف حسابش چیه این وسط؟
گفت: اطلاعرسانی، آگاه کردن مردم. هر چی که جلوی رشد این قارچ مبتذل فرهنگی رو بگیره.
گفتم: چیکار کنم؟
گفت: تبلیغاتمون رو تو فضاهای مجازی به اشتراک بذار
گفتم: بهش معتقد نیستم اما به قدرت قلم اعتقاد دارم. من به روش خودم مینویسم و به اشتراک میذارم.
به قولم وفا کردم و این پست رو نوشتم. به امید اینکه شما هم بخونید و به اشتراک بذارید. به این امید که این اطلاعرسانیها و آگاهسازیها به گوش رامبد جوان و رامبد جوانها هم برسه که شاید هم هوای محتوای تبلیغات رو داشته باشند، و هم به آدمهای تاثیرگذار(!) شبکههای اجتماعی خوب و بد رو آموزش بدن و از بالقوه موجود در تعداد فالوئرهاشون در مسیر سازندگی فرهنگی استفاده کنند. به امید اینکه سلیقه فرهنگیمون هر روز و هر روز اونقدر ارتقا پیدا کنه که امثال این تبلیغ نه تنها دست به دست نچرخه بلکه تبدیل بشه به ضد تبلیغ. به امید روزی که هیچ کسب و کاری، کوچک یا بزرگ به خودش اجازه نده سطح شعور اجتماعی ما رو اونقدر تحقیر کنه که با ساختن چنین تبلیغاتی درآمدزایی کنه.
به امید اینکه شما هم برای مخالفت با طبلی-قاط نامناسب با این کمپینها و حرکاتهای مثبت فرهنگی همراه باشید.
احمد عليزاده توسط:
25 ژانویه, 2018 در ساعت 10:37 ق.ظ
سلام ساناز
به نکته ی مهمی اشاره کردی-حوزه تبلیغات و نشر پیام توی رسانه ها خیلی اهمیت دارن- ، اما من فکر میکنم معدود افرادی که همچین نگاهی به حوزه تبلیغات دارن، و تلاش دارن به هر بهانه ای نگاه مخاطب رو به خودشون جذب کنند-مثل این تبلیغ ناپسندیده که لینکشو گذاشتی(البته این استارتاپ قبلا هم باهمین مسیر خیلی توی شبکه های مجازی و مخصوصا توییتر فعالیت میکنه) یا بعضا برخی نمونه کارهای سوریلند، نمیتونن فعالیت اقتصادی پایداری داشته باشن؛ چون واقعن به ضد تبلیغ تبدیل شدن و توی فرهنگ نحیف مردم ما جایی ندارن